2011/04/04, 11:09 PM
امروز شبکۀ استان فارس انیمۀ خانۀ فندق رو نشون میداد
انیمۀ خیلی تأثیر گذاری هست، داستانش در مورد بچه هایی که چندین معلولیت رو باهم دارن هست.
کیکو از بدو تولد مشکل مغزی داره و به همین خاطر هوشش از یه بچۀ 4ساله بیشتر نمیشه، در ضمن او کر هم هست و به همین دلیل احتمالآً هیچ وقت توی زندگیش نمیتونه صحبت کنه
تا 4 سالگی همش جیغ و فریاد میکنه و همسایه ها رو اذیت میکنه و باعث آزار پدر و ماردش میشه، پدر و مادرش ازش خسته شدن و میخوان از دستش راحت بشن که یه اتفاق برای کیکو میفته و اون به شدت مصدوم میشه. توی آمبولانس وقتی پدر و مادر کیکو تلاشش رو برای زنده موندن می بینن متوجه میشن که کیکو چقدر سرسخته و چقدر تحملش از اونا بیشتره
اونا تصمیم میگیرن که کیکو رو به مدرسۀ ویژۀ بچه هایی که چندین معلولیت دارن بفرستن. توی مدرسه کیکو با پسری مثه خودش آشنا میشه که بعضی وقتها موهاش رو دسته دسته میکنه و برای بازی کردن سنگها رو به ترتیب خاصی کنار هم می چینه؛ پدر و مادر اون پسر بخاطر دردسرهایی که براشون ایجاد کرده تصمیم دارن اونو به آسایشگاه بفرستن ولی توی لحظۀ آخر مادرش وقتی می بینه که پسر با چیدن سنگها سعی میکنه احساسش رو بیان کنه، از این کار پشیمون میشه ...
توی مدرسه مشکلات کمی وجود داره و ؛ اکثر بچه ها به خاطر معلولیتشون از اجتماع طرد میشن و به دلیل نبود مراقبتهای لازم مشکلات دیگه ای مثه خراب شدن دندان هم براشون پیش میاد که بنظر غیرقابل حل میرسه
گروه فندق تصمیم میگیره که این بچه ها رو بعد از مدرسه تحت پوشش قرار بده و اونا رو به شغلهای ساده ای که به آسونی قابل انجامه قرار بده که بتونن برای خودشون درآمد کسب کنن
در کل داستان این انیمه خیلی تلخه و بعضی وقتا اشک آدم رو درمیاره، انیمۀ خانۀ فندق این نکته رو میگه که همیشه احساسات رو از طریق زیان نمیشه بیان کرد و اینکه چطوری افرادی که شبیه بقیه نیستن رو درک کرد البته آخرش گروه فندق موفق میشه که بودجۀ 6میلیون ین رو برای راه انداختن ساختمان فندق تهیه کنه و پیشرفتهاشون شروع میشه که خیلی جالبه
این داستان واقعیه
انیمۀ خیلی تأثیر گذاری هست، داستانش در مورد بچه هایی که چندین معلولیت رو باهم دارن هست.
کیکو از بدو تولد مشکل مغزی داره و به همین خاطر هوشش از یه بچۀ 4ساله بیشتر نمیشه، در ضمن او کر هم هست و به همین دلیل احتمالآً هیچ وقت توی زندگیش نمیتونه صحبت کنه
تا 4 سالگی همش جیغ و فریاد میکنه و همسایه ها رو اذیت میکنه و باعث آزار پدر و ماردش میشه، پدر و مادرش ازش خسته شدن و میخوان از دستش راحت بشن که یه اتفاق برای کیکو میفته و اون به شدت مصدوم میشه. توی آمبولانس وقتی پدر و مادر کیکو تلاشش رو برای زنده موندن می بینن متوجه میشن که کیکو چقدر سرسخته و چقدر تحملش از اونا بیشتره
اونا تصمیم میگیرن که کیکو رو به مدرسۀ ویژۀ بچه هایی که چندین معلولیت دارن بفرستن. توی مدرسه کیکو با پسری مثه خودش آشنا میشه که بعضی وقتها موهاش رو دسته دسته میکنه و برای بازی کردن سنگها رو به ترتیب خاصی کنار هم می چینه؛ پدر و مادر اون پسر بخاطر دردسرهایی که براشون ایجاد کرده تصمیم دارن اونو به آسایشگاه بفرستن ولی توی لحظۀ آخر مادرش وقتی می بینه که پسر با چیدن سنگها سعی میکنه احساسش رو بیان کنه، از این کار پشیمون میشه ...
توی مدرسه مشکلات کمی وجود داره و ؛ اکثر بچه ها به خاطر معلولیتشون از اجتماع طرد میشن و به دلیل نبود مراقبتهای لازم مشکلات دیگه ای مثه خراب شدن دندان هم براشون پیش میاد که بنظر غیرقابل حل میرسه
گروه فندق تصمیم میگیره که این بچه ها رو بعد از مدرسه تحت پوشش قرار بده و اونا رو به شغلهای ساده ای که به آسونی قابل انجامه قرار بده که بتونن برای خودشون درآمد کسب کنن
در کل داستان این انیمه خیلی تلخه و بعضی وقتا اشک آدم رو درمیاره، انیمۀ خانۀ فندق این نکته رو میگه که همیشه احساسات رو از طریق زیان نمیشه بیان کرد و اینکه چطوری افرادی که شبیه بقیه نیستن رو درک کرد البته آخرش گروه فندق موفق میشه که بودجۀ 6میلیون ین رو برای راه انداختن ساختمان فندق تهیه کنه و پیشرفتهاشون شروع میشه که خیلی جالبه
این داستان واقعیه
خیلی قشنگ بود!