Sakura mafia
ارسالها: 304
تاریخ عضویت: Feb 2016
|
بیوگرافی کامل Kiritsugu Emiya
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه نام فارسی :امیا کیریتسوگو نام انگلیسی : Kiritsugu Emiya نام ژاپنی : 衛宮切嗣صداگزاری ژاپنی : Rikiya Koyama - Miyu Irino ( بچگی ) صدا گزاری انگلیسی : Kirk Thornton ( فیت استی نایت ) - Matthew Mercer ( فیت زیرو ) - Marianne Miller (بچگی) لقب :قاتل ماجوس جنسیت : مرد تاریخ تولد : 11 نوامبر قد : 175 سانتی متر وزن : 67 کیلوگرم گروه خونی : AB ملیت : ژاپن رنگ مو : سیاه رنگ چشم : سیاه شخصیت : انسان - قاتل - مستر تنفرات : روابط خانوادگی استعداد ها : شلیک کردن ( استفاده از عنواع تفنگ ها ) - کشتن دشمن خونی : سیبر خاندان : امیا وابستگی : پدر ( Noritaka Emiya ) - مادر ناتنی ( Natalia Kaminski ) - همسر ( Irisviel von Einzbern ) - دختر ( Illyasviel von Einzbern ) - پسر: فرزند خوانده ( Shirou Emiya ) معرفی :امیا کیریتسیگو, (衛宮切嗣, امیا کیریتسوگو ) مستر Saber در جنگ چهارم جام مقدس است . وی شوهر Irisviel von Einzbern و پدر Illyasviel von Einzbern و پدرخوانده ی Shirou Emiya است . او شخصیت اصلی Fate/Zero و شخصیتی فرعی در Fate/stay night است. او زمانی فقط برای پول کار می کرد و به قاتل جادوگر معروف بود . بیوگرافی بلند : پیش زمینه : به خاطر پدرش، Norikata Emiya، چهارمین رئیس خاندان Emiya و ماجوسی که Sealing Designation را دریافت کرده بود، کیریتسوگو مادرش را خیلی زود بعد از تولدش از دست داد. پدر و پسر دائم در حال فرار از انجمن جادوگران بوده و به همین خاطر ، کیریتسوگو بچگی اش صرف چرخیدن دور دنیا شد دوران بچگی : برای یکسال در جزیره ی آلیمانگو سکونت گزیدند. او با دستیار نوریکاتا ، شارلی، که در جزیره زندگی می کرد و از وی 4 سال بزرگتر بود ، دوست و عاشق وی شد. اما ، فاجعه ای رخ داد ، وقتی که شارلی برای اثبات درست بودن تحقیقات نوریکاتا، از مایع تحقیقاتی نوشید و به خون آشام تبدیل شد و از به کیریتسوگو التماس کرد که وی را بکشد ولی کیریتسوگو قبول نکرد و فرار کرد. روستا توسط ماموران کلیسا و انجمن جادوگران مورد حمله قرار گرفت ، زیرا آن ها شنیده بودند که شخصی در حال تحقیق درباره ی خون آشامی است . کیریتسوگو ، تنها بازمانده ی پاکسازی، توسط Natalia Kaminski،شخصی که به صورت نیمه وقت مامور انجمن بوده و به اطلاعاتی درباره ی نوریکاتا نیاز داشت، نجات پیدا کرد. با برگشت به خانه ی مخفی امیا ، کیریتسوگو پدرش را درباره ی شارلی و مردم روستا مورد بازخواست قرار داد. نوریکاتا گفت که وی می خواست به یک شیتو(گونه ای زامبی ولی قابلیت درک و تفکر دارد) تبدیل شود تا بتواند به تحقیق درباره ی جادوگری بیشتر ادامه دهد. در ناول Fate/Zero، نوریکاتا وقتی داشت وسایل را برای فرار جمع می کرد ، کیریتسوگو از پشت به وی شلیک کرد و وی را کشت. ولی در انیمه، با خنجری که از شارلی گرفته بود، به پدرش ضربه زده، سپس با هفت تیر به وی شلیک کرد و وی را کشت و نوریکاتا در بهت و حیرت از خیانت پسرش با شلیک کردن وی با اسلحه ای که در دراور بود، کشته شد. در آخر، ناتالیا فهمید که تنها کسی که می توانست از فرار نوریکاتا ممانعت کرده و وی را بکشد، خود پسرش بود و در ادامه، کیریتسوگو را همراه خود برد. قاتل ماجوس : بعد از فهمیدن اینکه، تمام اتفاقاتی که در بچگی برایش افتاد، در جهان اطرافش نیز به صورت عادی اتفاق میافتد، مانند ناتانالیا به از بین بردن جادوگر های شورش کننده در اطراف دنیا پرداخت. ناتالیا، وی را نه تنها در جادوگری، بلکه در قاتل بودن، انواع سلاح ها، جنگ ها آموزش داد. در اول کار، بیشتر جلوی دستوپای ناتالیا رو میگرفت ولی با گذشت زمان پیشرفت کرد و همکارش شد. در ماموریتی، به دنبال سرِ آخرین زپتر، Heinrich Zepter، ماجوسی که زندهکردن مرده را به طور کامل استاد شده بود، بودند. بعد از پیداکردن رد زپتر در دهکدهای در آمریکا به نام "کوهستان حال"، ناتالیا و کیریتسوگو میفهمند که 2000 نفر اعضای دهکده، همان کپیهای بدن زپتر هستند. آن ها با انداختن نارنجکی به سمت هستهی بدن زپتر، او را نابود میکنند. در طی آخرین ماموریت همراه هم، ناتالیا سوار یک اِیرباس A300 شد تا ماجوسی به نام "استفادهکنندهی زنبورهای شیطانی" یعنی "Odd Borzak" را پیدا کرده و بکشد. گفتهشدهبود که این ماجوس زامبی درستکرده و با اسفتاده از زنبورهای شیطانی گوشتخوار میتواند افراد را نیشزده و آنها رو زامبی کند. بعد از مرگ برزاک، زنبور ها باعث سانحهای در داخل هواپیما شدند که در طی آن، تمام مسافرین و خدمه، تا آخرین نفر، به زامبی تبدیل شدند. کیریتسوگو که در مقصد هواپیما حضور یافته بود، تصمیم به نابود کردن هواپیما گرفت، زیرا نشستن هواپیما را بسیار خطرناک دانست و در این حین، ناتالیا را قربانی کرد. در آخرین گفتوگویشان از طریق بیسیم، کیریتسوگو تایید کرد که وی مثل مادر برایش بود. همینجا بود که از رویای "تبدیلشدن به قهرمان عدالت" سرخوردهشد، زیرا فهمید که نجات یک نفر بدون از دستدادن دیگری غیرممکن است. اما، وی به مبارزهاش برای این رویا ادامه داد تا مطمئن شود که چیزهایی که از دستداده، هیچ نشوند. سرانجام توسط انجمن، "قاتل ماجوس" عنوان گرفت. قبل از چهارمین جنگ جام مقدس: حوالی یازده سال قبل از چهارمین جنگ جام مقدس، کیریتسوگو سرپرستی سرباز زن جوانی برعهدهگرفت که بعدا وی را Maiya Hisau نامید و او را دقیقا به روشی که ناتالیا وی را تمرین میداد، تمرینداد. بعدا مایا به دستیار کیریتسوگو و معشوقهاش، البته از لحاظ جنسی، تبدیل شد. دو سال بعد، کیریتسوگو توسط خانوادهی آینزبرن استخدامشد تا به عنوان نمایندهشان در جنگ شرکت کند. وی تمام وسایلش را از جملهThompson Contender به مایا سپرد. با باور داشتن این که جام مقدس، آرزویش را برای صلح جهانی برآورده میکند، کارش را به عنوان یک "قهرمان عدالت" ترککرد. وی برای اولین بار Irisviel von Einzbern را در محفظهای که Justacheit von Einzbern او را در آن درستکردهبود، دید. Drama CD توضیحمیدهد که آن دو چگونه ملاقات کردند و واکنش اولیهشان چه بوده. از آنجا که آیریسویل درنظرش، کاملا بیمصرف و بدون تواناییای برای زندهماندن جلوه میکرد، کیریتسوگو از آخت علت این کار را پرسید. آخت این موضوع را جدیگرفت و آیریسویل را هنگام طوفان، به بیرون از قلعه و در میان آشغالها انداخت تا تواناییهایش را برای زندهماندن بسنجد. کیریتسوگو، از این کار بدش آمد و برای کمک به آیریسویل شتافت و او را به قلعهی قدیمی آینزبرن برگرداند. وقتی حالش بهتر شد، کیریتسوگو تصمیم گرفت تا وی را با جهان اطراف به وسیلهی فیلم و عکس و موسیقی آشنا کند. کمکم آیریسویل زندهتر شد، و خود به کیریتسوگو علاقهمند شد. با وجود تردید اولیهی کیریتسوگو، سرانجام آن دو عاشق هم شدند. اما، کیریتسوگو میدانست که عشق بین آن دو، سرانجامی نخواهدداشت، چرا که خبر داشت، وی، آیریسویل را برای جام مقدس قربانیخواهدکرد. برای خاطرِ کیریتسوگو، آیریسویل بچهای از وی میخواست تا حداقل بعد از جنگ چهارم، کیریتسوگو امیدی داشتهباشد. از او خواستهشد تا به ازدواج با خانوادهی آینزبرن دربیاید. ظاهر : او کت و شلواری سیاه رنگ و کتی بلند می پوشد . صورتش بدون هیچ گونه احساسی و چشم هایی خالی دارد . در نوجوانی پوست برنزه و چشم های براقش وی را پسری خوشحال نشان می دادند . شخصیت : کیریتسیگو آرزو دارد قهرمان عدالت باشد تا از ضعیفها حمایت کند.هدف کیریتسیگو در ابتدا در همان روز کشتن پدرش , انجام کارهایش با دست خودش و با ارزش بود.او عقیده دارد تنها با شکار کردن تمام جادوگرهای منحرف دیگر مانند پدرش میتواند از افتادن اتفاقی مانند همانکه در روز مرگ پدرش افتاد جلو گیری کند.تمام نشانه های مظلومیت وبی گناهی جووانی او از بین رفت بعد از صرف عمرش برای نبردهای بیشماری که بخاطر رسیدن به میدنه فاضله داشت که البته آرزویی محال بود.بعد از اینکه درمورد جام فهمید , او خواست تا بوسیله این جام به میدنه فاضله اش برسد.او هرگز هیچ احساسی برای پیروزیش در برابر هدفش ندارد و آنها را تنها اهدافی میبیند که با محاسبه دقیق و بصورت موفقیت آمیز کنار زده شدند. او در راه رسیدن به هدفش تلاش کرد تا همه ی احساساتش را از بین ببرد و تبدیل به ماشینی به نام امیا کیریتسیگو شود.او حاظر است تا برای رسیدن به هدفش هرچیزی را قربانی کند و هیچ احساسی هم نداشته باشد البته گاهی اوقات پیش می آید که دچار احساسات یا ناامیدی شدید میشود.او اعتراف کرد که از کوتومینه کیره میترسد چون خیلی شخصیت عجیب و مرموزی دارد و همچنین کیره تنها کسی است که ممکن است بتواند کیریتسیگو را بکشد.بعد از جنگ جام مقدس تعجب میکند که میتواند لمس همسر و دخترش را بخاطر آورد و بعد هم که متوجه میشود وزن ایلیاسویل 8 ساله کمتر از یک تفنگ است به خودش میخندد.او از احساساتی که در کارش دخالت میکنند خوشش نمی آید و باورد دارد که تعامل با خانواده و دختر و مسرش باعث شده بیشتر دچار احساسات شود. او سعی دارد تا این باور را نگه دارد که فرقی در قربانی نیست و تمام زندگیها برابر هستند و انتخاب راهی که کمترین و کوچکترین قربانی را داشته باشد بهترین گزینه است.برای او در راه رسیدن به جامق مدس اینکه هزار نفر را بکشد تا بعد بوسیله جام میلیونها نفر دیگر را نجات دهد خیلی آسان است.البته وقتی میخواست هتل را نابود کند خودش را از انجام همچین کاری ناتوان دید.او از همچین تفکراتی که مثلا مطمعن شود تمام ساکنین هتل به سلامت خارج شده اند متنفر است و فکر میکند که ممکن است احساسات در نبرد باعث کشته شدنش بشوند بنا بر این سعی میکند تمام احساسات درونش را تا جای ممکن نابود کند. او رابطه نزدیکی با مایا دارد که از رابطه اش با ایرسویل بزرگتر و قدیمیتر است.مایا به کیریتسیگو کمک میکند تا احساساتش را متعادل کند در حالیکه خودش حتی از کیریتسیگو همبی احساستر است.با وجودیکه در یک دوره زمانی رابطه بسیار نزدیکی هم داشتند ولی او هیچوقت احساس رمانتیکی نسبت به کیریتسیگو نداشت و خودش را تنها وسیله ای برای خدمت به کیریتسیگو میدید.کیریتسیگو از روابطش به مایا به عنوان تمرینی برای آمااده شدن برای خیانت کردن به همسرش وقتی که میخواهد از او استفاده کند تا به جام برسد استفاده میکند. وقتی مایا در حال مرگ بود کیریتسیگو به او گفت لازم نیست نگران باشد چون ماموریتش را کامل انجام داده است و به سادگی گفت "تو اینجا میمیری".کمی بعد میبیند که قادر به صحبت کردن نیست و حتی تقریبا داشت گریه میکرد اما مایا هدفش را به او یادآوری کرد و گفت که اشکهایش را برای آیرسویل نگه دارد و وی بگوید که " مایا ، ماموریتت تمام شده است . " او وقتی با خانواده آینزبرن بود سیگار کشیدن را متوقف کرد اما در طول جنگ جام دوباره این کار را شروع کرد. احتمالا به خاطر پیدا نکردن برند مناسب و بیشتر به خاطر احترام به زن و بچه اش ، سیگار کشیدن را ترک کرد . همان لحظه یک پاکت سیگار خریده و آن را روشن کرد ، انگار که اصلا 10 سالی در میان نبوده . به خاطر ژاپنی بودنش ، در ژاپن احساس راحتی بیشتری می کند ، با این وجود که به مسافرت عادت کرده است . بعد از نجات دادن شیرو ، در افسردگی اش رستگاری یافت . قبل از مرگش ،به خاطر به ارث بردن تفکراتش توسط شیرو کمی امید یافت و باور داشت که شیرو به آن دست پیدا می کند . یکبار به شیرو گفت که " پسری که دختری را به گریه بندازد ، به نابودی کشیده خواهد شد " با وجود بی احساس بودنش ، هنوز هم از ضمیر ، بوکو (僕) که مخصوص پسران جوان است ، استفاده می کند . این بخشی از طراحی های ناسو بود که خود اوروبوچی نمی توانست به آن برسد . تواناییها : او در جادوگری سطح متوسطی دارد و تخصص اصلیش کشتن جادوگر است.او تواناییهایی دارد که البته داخل انجمن جادوگران خیلی قابل توجه نیست اما او را برای کشتن دیگر جادوگرهای منحرف بسیار مفید کرده اند.در مقایسه با کسی مثل توساکا رین که اارزش بالایی به عنوان یک جادوگر به ارث برده کیریتسیگو ارزش کمی به عنوان جادوگر دارد ولی در تخصص خودش بهترین است.تواناییهای او حتی به قدری زیاد هستند که کلیسا او را به عنوان فردی که باید تحت نظر باشد تشخیص داده.او مظنون بسیاری از حوادث دلخراشی است که اتفاق افتادند و جادوگری هم در آن بین کشته شده.او حتی یک هواپیما را کلا منفجر کرد تا فقط جلوی یک جادوگر را بگیرد. او در مبارزه تن به تن مهارت بالایی دارد تا جاییکه میتواند با کوتومینه کیره تن به تن مبارزه کند. در اصل در مبارزاتش او از اسلحه ی گرم استفاده میکند که یکی از آن سلاح ها گلوله های مخصوصی دارد که با پودر استخوان خود کیریتسیگو پر شده اند که به راحتی میتوانند یک چادوگر را بکشند. از جمله جادوهایی هم که بلد است کنترل زمان است که در طول جنگ جام مقدس ازش استفاده کرد.با این جادو میتواند اطراف را کند کرده و سرعت خودش را بالا ببرد البته این کار باعث میشود شفار زیادی هم به قلبش وارد شود.
|
|
2016/08/23 05:45 PM |
|
NoboraHaru
ارسالها: 2,370
تاریخ عضویت: Jun 2015
اعتبار: 483.0
|
RE: بیوگرافی کامل Kiritsugu Emiya
ببخشید این شخصیت مال کدوم سری فینال فانتزیه؟؟
|
|
2016/08/24 01:28 PM |
|
mavi
ارسالها: 124
تاریخ عضویت: Oct 2016
اعتبار: 16.0
|
RE: بیوگرافی کامل Kiritsugu Emiya
خوبه
|
|
2016/10/25 05:08 PM |
|